دل فتاد از چشم مست یار تا فرزانه شد


تا ز جوش افتاد می آواره از میخانه شد

دل ز ترک آرزو بر آرزوها دست یافت


میهمان ترک فضولی کرد صاحبخانه شد

هیچ کافر را مبادا آرزو در دل گره!


عاقبت مشت گل ما سبحه صد دانه شد